حضور خداوند در زندگی
خداوند بینهایت است و لامکان و بی زمان اما :
به قدر فهم تو کوچک میشودبه قدر نیاز تو فرود میآید،به قدر آرزوی تو گسترده میشود، به قدر ایمان تو کارگشا میشود، به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود، به قدر دل امیدواران گرم میشود... پــدر میشود یتیمان را و مادر. برادر میشود محتاجان برادری را. همسر میشود بی همسر ماندگان را.طفل میشود عقیمان را. امید میشود ناامیدان را. راه میشود گمگشتگان را. نور میشود در تاریکی ماندگان را.
خداوند همه چیز میشود همه کس را.
به شرط اعتقاد؛
شرط پاکی دل؛
به شرط طهارت روح؛
چنین کنید تا ببینید که: خداوند، چگونه بر سفرهی شما، با کاسه یی خوراک و تکهای نان مینشیند
بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد، و در دکان شما کفههای ترازویتان را میزان میکند
و "در کوچههای خلوت شب با شما آواز میخواند"...
مگر از زندگی چه میخواهید ؟!
وقتی یکی از درهای شادی بسته می شود،در دیگری باز می شود،ولی اغلب ، ما آن قدر به در بسته نگاه می کنیم،که در باز شده را نمی بینیم.